سخنرانی امام خمینی (ره) در مورد رسالت سیاسی حوزه‌های علمیه

نويسنده:
منبع:

چکیده:

در تاریخ 21 فروردین 1343 امام خمینی سخنرانی ایراد کردند و در آن به تبیین رسالت حوزه های علمیه و لزوم دخالت روحانیون در سیاست پرداختند. این سخنان در زمانی انجام شد که امام خمینی به تازگی از بازداشت آزاد شده بودند و رژیم شاه تلاش داشت این شایعه را گسترش دهد که امام پذیرفته است در سیاست دخالت نداشته باشد. اما امام خمینی با این سخنرانی بر ادامه مبارزه تاکید نمودند و روحانیون را به دخالت در سیاست موظف دانستند.
زمان: 9 صبح 21 فروردین 1343 / 26 ذی‌القعده 1383
مكان : قم
موضوع: جنایات رژیم شاه و رسالت حوزه‌های علمیه
حضار: علما و روحانیون و مردم شیراز

ایجاد اختلاف بین علما و ملت

سلام مرا به علمای شیراز خصوصا حضرت آیت‌الله محلاتی، برسانید و از طرف من دست ایشان را ببوسید و بگویید: شما خیلی به رنج بودید؛‌ زندان رفتن شما و اقدام شما فراموش نمی‌شود؛ سیزده روزی كه در جایی ، نظیر جای چاقوكش‌ها به سر بردید، به هر وسیله‌ای كه می‌شود مردم محترم فارس و سایر جاها را مطلع فرمایید كه اینها با سرنیزه، كشتن و زندان كردن و سایر اعمال وحشیانه‌ای كه در دنیای امروز، حتی در آفریقا و ملل دیگر، بكلی انجام نمی‌شود، نمی‌توانند پیش ببرند و جلوی احساسات مسلمان‌ها را بگیرند و اسلام را از بین ببرند؛ و شكست می‌خورند. لذا آمدند و نقشه مهمتری كشیدند. ممكن است فعلا نه كشتن باشد و نه زندان و نه كار زشت دیگری؛ زیرا با اینها پیش نبردند. ای كاش؛ اینطور چه عیب داشت؟ همه جا را بگیرند، همه را ببرند و عده‌ای را بكشند؛ دیگران هستند؛ ‌لكن نقشه‌ای كه مهمتر است و اینها دارند،‌این است كه می‌خواهند بین علما و ملت اسلام اختلاف بیندازند. اینها می‌خواهند بگویند علما با انقلاب شاه موافقند؛ تا مردم را برگردانند، و سرمایه علما را كه مردم هستند، از دستشان بگیرند. به آیت‌الله العظمی محلاتی و سایر علمای شیراز بگویید كه طلاب را تهذیب كنید، مردم را متحد فرمایید. حواستان جمع باشد؛ مواظب باشید. به همه مردم برسانید، اینها دشمن هستند؛ دشمن اسلام هستند، دشمن ملت هستند.

همه در یك صف هستیم

پیغمبر اسلام عرب است؛ ما اختلاف نداریم و نباید داشته باشیم. كوچك و بزرگ نداریم؛ بالا و پایین نداریم؛ مقدم و مؤخر نداریم؛ همه در یك صف هستیم. ما همه برای اسلام و برای خدا قیام می‌كنیم و باید برای خدا باشد؛ نه برای دنیا. هیچ كس بر دیگری فضیلتی ندارد. اختصاص به حوزه ندارد؛ همه موظفند. آنها خیال كردند آیت‌الله بروجردی فوت كرد، اسلام هم فوت كرد. اشتباه می‌كنند؛ بدخیال می‌كنند. پیغمبر و علی و سایر ائمه ـ علیهم السلام ـ و سایر بزرگان از دنیا رفتند و اسلام باقی ماند. خمینی هم می‌میرد. من عمرم به آخر رسیده، كوشش كنید. من می‌میرم ، دیگری می‌آید، دیگری می‌رود، و دیگری می‌آید. اسلام محفوظ باشد . دست بوسیدن و عكس و تقدم و تأخر اسم، معنی ندارد. حوزه علمیه باید به كار اسلام بخورد. اگر حوزه علمیه به كار اسلام نخورد،‌ بیهوده است ، مبتذل است، واجب است بر همه خطبا و مسلمین كه مردم را مطلع كنند؛ زیرا اصل اسلام در خطر است. در اصل كه اختلاف نیست؛ مگر فرعی است كه اختلاف نظر داشته باشند؟ مگر یقین دارند كه اسلام در خطر نیست؟ هیچ كس نباید صلاح را در سكوت بداند، نباید هیچ كس این فكر را بكند.

علاقه مردم به دین

من از بعضی تعصبات بیجا رنج می‌برم. گاهی بعضی مطالب را از طلبه‌های جوان می‌شنوم، سرم درد می‌گیرد. عكس یعنی چه؟ اینها موهومات است. خمینی هم اگر برای خدا كار نكند، مردم از بینش می‌برند؛ نابودش می‌كنند ... ‍[باید] برای رضای خدا، برای دین مردم كار كرد؛ نه برای دنیا، به خدا قسم، آنهایی كه ساكت شدند‌ ـ كه دنیا را هم از آنها می‌گیرند ـ بیچاره می‌شوند ، مردم دین می‌خواهند . علما و روحانیت خدمتگزار دین هستند؛ لذا آنها را دوست می‌دارند؛ و الا اگر فهمیدند كه برای دنیاست و برای حب ریاست است و امثال آن، هیچ اعتنایی به آنها نمی‌كنند. من نمی‌توانم پول را بگیرم و به طلاب بدهم؛ ولی مردم گرسنه و بیچاره بمانند و دین از بین برود. اما اگر چنین كنم باید نابودم كنند، بیرونم كنند. مردم كاملا حواسشان جمع است . مردم دیندار، ‌آدم خدمتگزار به دین می‌خواهند؛ هركس برجسته تر شد، او را دوست می‌دارند. علاقه مردم به ما برای دین است. این ابراز علاقه، برای اظهار علاقه به دین است. اشتباه می‌كنند آنهایی كه می‌خواهند بین علما و مردم و دین جدایی بیندازند؛ آنها رسوا شدند. سید ضیاء به شاه گفته است، گرفتن این مرد، اشتباه بوده؛ آزاد كردن او هم اشتباه بوده . آنها مفتضح شدند.
اگر مطبوعات ما نمی‌نویسند، خارجی‌ها می‌نویسند؛ به من رسیده و می‌رسد كه در خارج چه خبرها شده، چقدر اینها رسوا شده‌اند. انزجار این مردم از آنها بر تمام دنیا، ثابت شد. آنهایی كه مردم را به اشتباه می‌اندازند، خیانت می‌كنند. این مطبوعات، خائن هستند. در جواب تلگراف حضرت آیت‌الله العظمی خویی خیلی اشتباه كاری كرده بودند. در ضمن چند جمله تمام مقاصدشان را گفته و حرفهای ما را رد كرده بودند. گفته بودند: علما حقیقت اسلام را نفهمیدند؛ ما فلسفه احكام را می‌فهمیم. گفته بودند: پیغمبر آرزوی تساوی داشت؛ اینها مرادشان از تساوی حقوق، عدالت اجتماعی نیست؛ ممكن است اگر علما ساكت شوند،كم كم حرف از ارث و طلاق و غیر اینها به میان بیاورند. آنها دشمن هستند؛ باید شما متحد شوید . اختلاف را دور بیندزاید، و از گوشه زندان نباید ترسید. از بین رفتن اسلام ... است. باید اسلام بماند، و قرآن هم بماند، و قران هم بماند. خمینی از بین برود، برود؛ دیگری هم از بین برود، برود. هدف ما حفظ اسلام و قرآن است، نه حفظ دنیای خود. همه یك هدف داریم؛ همه شریك هستیم؛ اختلاف نداریم و نباید داشته باشیم. از عموم ملت ایران تشكر می‌كنیم؛ خصوصا از علما و روحانیون،‌و همچنین از ملت فارس و روحانیون و علمای آنها بسیار ممنون و متشكرم. خداوند همه را مؤید و منصور بدارد.
والسلام علیكم و رحمه‌الله و بركاته
www.irdc.ir